یادداشت ها

مدیران خوب، بد و زشت

به گزارش صنعت کار، دارن هاردی در فصلی از کتاب قطار سرعت به سوی ثروت با عنوان صندلی خالی را با بهترین‌ها پر کنیدافراد ضعیف را به سه گروه خوب، بد و زشت تقسیم می‌کند. به نظر هاردی کارمند خوب فقط با نیمی از ظرفیت و توانایی خود کار می‌کند، کارمند بد فقط یک درجه با کارمند خوب متفاوت است و کارمند زشت را کسی می‌داند که میانگین قیمت استخدام وی به حدود ۶ تا ۱۵ برابر حقوق سالیانه افراد دیگر می‌رسد و به طور خلاصه بیان می‌کند که کارمندان خوب زیاد سود آور نیستند و استخدام آن‌ها اشتباه است و به کارمندان بد برای بدبختی و ورشکستگی خود حقوق می‌دهید. در پایان مطلب، وقتی موضوع پر کردن صندلی‌های قطار ثروت ساز را مطرح می‌کند خوب بودن افراد را کافی نمی‌داند و تنها گزینه را، استخدام افراد فوق العاده می‌داند و عنوان می‌کند در غیر این صورت در اولین پیچ تند بالا می‌آورید و حالتان بد خواهد شد.

در علم مدیریت تقسیم بندی‌های مختلفی برای مدیران و سبک‌های مدیریتی شده است امادر این یادداشت قصد دارم مدیران را بر اساس تقسیم بندی هاردی تقسیم نمایم. اگر کمی دقت کنیم به این نتیجه می‌رسیم که مدیران ما به این دلیل که بیشترشان حقوق بگیر می‌باشند می‌توانیم آن‌ها را نیز کارمندانی بدانیم که در سمت مدیریت مشغول به کار می‌باشند و بنابراین می‌توان مدیران را نیز برمبنای فوق تقسیم بندی کنیم که در آن صورت می‌توان نوشت مدیران خوب، بد و زشت

اگر این تقسیم بندی را بپذیریم ویژگی‌های زیر را باید ببینیم به کدام یک از مدیران می‌توان نسبت داد. مدیرانی که به قول هاردی فقط از نیمی از ظرفیت خود استفاده می‌کنند و نیمه دیگر ظرفیت خود را در حال اتلاف منابع سازمان و وقت وانرژی خودشان با ایجاد سرگرمی‌هایی از قبیل: اینترنت، تلفن همراه، گفتگو و … هستند.

مدیرانی که بدون انگیزه، بی تفاوت به اهداف سازمان و بدون اخلاق کاری، از منابع سازمان در راستای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند.

مدیرانی که تنها چیزی که برای آن‌ها مهم است افزایش قدرت و نفوذ خودشان و استفاده از رانت‌ها بواسطه تسلط به یک سازمان دولتی است.

مدیرانی که از مدیریت فقط منابع مادی سازمان را خوب فهمیده اند و از منابع انسانی آن به هیچ درک روشنی نرسیده اند.

مدیرانی که تازه کار هستند و مبنای به کارگماردن آن‌ها بی تردید وجود روابط قوی بوده است و هر یک از آن‌ها، هزینه‌های هنگفتی را تحمیل سازمان می‌کنند. البته منظور نگارنده به هیچ وجه مدیران جوان و بااستعداد نمی‌باشد بلکه فقط مدیرانی است که بدون شایستگی و تنها بدلایل ارتباطات خود توانسته اند پست‌های مدیریتی را بدست آورند. اگر بخواهیم می‌توانیم ویژگی‌های دیگری را به این لیست اضافه کنیم.

در مذاکراتی که با تعدادی از مدیران ارشد داشته ام اظهار کرده اند، انتظار اینکه صندلی‌های مدیریتی سازمان خود را فقط با مدیرانی فوق العاده پر کنیم امری است نشدنی؟ یکی از دلایل این نوع طرز تفکر، ترس مدیران از انتخاب افراد قوی است و نه نبودن افراد فوق العاده؛ بنابراین می‌توان گفت: اولین خاکریز را با همین نوع تفکر برای خیلی از ابعاد اقتصادی دست داده ایم و همچنان از دست می‌دهیم.

در واقع با انتخاب مدیران ضعیف (مدیران خوب، بد و زشت)، همواره در حال کاهش عملکردسازمان تحت مدیریت خودمان می‌باشیم. خواه سازمان ما، یک سازمان بزرگ دولتی و یا شرکت‌های کوچک خصوصی باشد.

به قول یکی از افراد موفق در کسب و کار، احمق‌ترین فرد در هر سازمان بایستی خود مدیر باشد در صورتیکه در سازمان‌های ما، مدیران خود را توانمند‌تر و با استعدادتر از همه افراد می‌دانند و درست هم فکر می‌کند، چون اجازه ورود افراد قوی را به سازمان نداده است؛ و مادامی که این طرز تفکر بر شرکت‌ها و سازمان‌های ما حاکم است نتیجه‌ای جز هدر دادن منابع مادی و انسانی نداریم.

شاید اصلی‌ترین دلیل کاهش عملکرد سازمان‌های ما، همین نحوه انتخاب کردن افراد باشد. همین انتخاب‌ها است که منجر به از دست رفتن خاکریز‌های اقتصادی می‌شود و بایستی شاهد ورشکستگی و انحلال سازمان‌ها و شرکت‌های فعال در زمینه‌های اقتصادی باشیم. زمان آن رسیده است که به قول دارن هاردی بهترین‌ها را پیدا کنیم یا با بقیه بمیریم (انتخاب با شماست).

میر محمد حشمتی
عضو هیات علمی دانشگاه

منبع: میزان
انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا