یادداشت ها

طرح ترافیک یا طرح پولسازی


ناصربزرگمهر در ماهنامه صنعت کار نوشت، آن اداره کوچک تبدیل به دم و دستگاه بزرگی شده است که با خود شهرداری تهران رقابت می کند و حکومتی در دل حکومت شده است، یکی از بزرگترین بودجه های شهرداری تهران توسط این معاونت عریض و طویل بلعیده می شود ، ساختمان های بلندمرتبه، اتاق های بزرگ ریاستی، خدم و حشم، نیروی انسانی، دوربین و مونیتور ، تجهیزات وارداتی، افسر و سرباز و صدها کارمند و ۱۲میلیون جمعیت تهران در خدمت این سیستم قرار گرفته اند، ده ها موضوع مرتبط و بی ارتباط با معاونت ترافیک به بودجه نیازمند است تا مدیران ارجمند در طبقات بالا نشسته و نظاره گر شهر و حکومت خود ساخته باشند.

نیاز به پول برای گسترش حاکمیت و ریاست و قدرت، همه کسانی را که مسئولیت معاونت ترافیک را می پذیرند از مسیر اصلی کارکه قرار بود خدمتگزاری به محیط زیست و هوای تهران باشد دور کرده و ذهن و دل و جیب سازمانشان را مشغول شیوه های مختلفی برای بدست آوردن پول از جیب مردم کرده است.

دولت از یک طرف باید به فکر تولید باشد و از طرف دیگر باید به آسایش و نیازهای رو به رشد مردم پاسخ دهد، از یک طرف روزی چند کیلومتر اتوموبیل ساخته و یا وارد می شود و به فروش می رسد و از طرف دیگر باید به همان میزان یا طبق استاندارد های بین المللی چند برابر بیشتر جاده و خیابان و پارکینگ برای همین تعداد اتوموبیل های تولیدی و وارداتی بسازد.

بخشی از بودجه این وظیفه ساخت و ساز در شهرهای بزرگ جهان به عهده همان تولیدکنندگان و واردکنندگان اتوموبیل است و بخشی هم به عهده دولت وشهرداری ها است، کنترل و نظارت بر رانندگی هم به عهده نیروی انتظامی است، آلودگی هوا به عهده محیط زیست است، کنترل کیفیت بنزین به عهده وزارت نفت است، زندگی کردن و آزادی رفت و آمد هم ظاهرا حق قانونی شهروندی است. خانه و کاشانه و مغازه و دانشگاه و مدرسه و محل کار هر فردی در نقطه ای از شهر قرار گرفته است، همه شهرهای دنیا از یک نقطه مرکزی شروع شده و در یک دایره بزرگتر رشد می کنند، گاهی در جهت شمال و گاهی در جهت جنوب، یک شهر از شرق و دیگری ازغرب بزرگ می شود، نقاط مرکزی به عنوان بافت قدیمی و پربرکت باقی می مانند، گسترش تکنولوژی و پیدایش اتوموبیل و ازدیاد جمعیت، وسایل حمل و نقل عمومی را پدید آورده و بزرگراه ها فراهم شده است، اما در هیچ جای جهان اولویت با پولسازی قرار نگرفته، بزرگترین شهر توریستی دنیا پاریس است که در آخرین آمار ۸۰ میلیون جمعیت کشور فرانسه و معادل ایران است، پاریس شهری مشابه تهران با ۲۰ منطقه و حدود ۱۲ میلیون جمعیت است و با این تفاوت که بیش از جمعیت شهر توریست در سال دارد، در این شهر که با حفظ بافت قدیمی و کوچه های تنگ و ماشین های بیشتر است، تا امروز معاونت محترم ترافیک شهرداری پاریس به فکر چلوندن مردم و خالی کردن جیب شهروندان به عنوان جلوگیری از هوای آلوده نیفتاده است. آن ها با گسترش مترو و فراهم کردن خطوط کندرو و تندرو، قطارهای شهری و سرعتی و انواع اتوبوس ها و تاکسیرانی منظم، و صف دوچرخه ها در هر چهارراه و ساخت یک رینگ بزرگ چند بانده در دایره کامل شهر و ایجاد همه امکانات شهری در حومه ها وگسترش جاده سازی و پیداکردن روش های مناسب از تولید اتوموبیل سازی و رفاه مردم و حقوق شهروندی بدون محدودسازی حمایت می کنند.

متاسفانه شورای شهر و شهردار اصلاح طلب هم در طول چند ماه گذشته، آنقدر گرفتار قصه های فرعی شده اند که اصل توجه به شهر و شهروندان از دستشان خارج شده است، تفکر انتقام از رسانه ها و خبرنگاران هم بر کسی پوشیده نیست، آیا با گذشت دوماه از سال و روشن نبودن تکلیف مردم و گروه های خاص و ارایه طرح معما گونه و پیچیده برای کسب درآمد، نشانه مدیریت است؟

گره گشایی در موضوع حقوق هر شهروند برای رفت و آمد و استفاده از وسیله ای که خریده و عوارض و مالیات آن را می پردازد در هر دادگاهی قابل اثبات است، کم کردن دایره طرح ترافیک و جمع کردن این بساط باید دستور کار شهرداری باشد ، نه گسترش و اضافه کردن محدوده ترافیک، نقشه کشیدن از صبح تا شب برای کاسبی و پول در آوردن از بغل طرح های بی سرو ته و زورکی از مردم عزیز شایسته مدیریت شهری نیست.

بنظر می رسد آقایان بدشان نمی آید که همه شهر را طرح ترافیک اعلام نمایند و همه در خانه بمانند و برای خروج از خانه مبلغی را شارژ نمایند و برای جریمه کردن هم مامورینی در سر چهار راه ها بگذارند و صف ایجاد کنند و تعداد مامورانشان را افزایش دهند.

انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا